






يادداشت:
اينكه "رسانههاي عمومي" و "اطلاعرساني" واكنش چنداني به اين واقعه نشان ندادند، جاي تعجب نيست بلكه اين، خود ماهيت اين رسانهها را نشان ميدهد: اهميت يك "خبر" در "گستردگي" آن است: "خبري" "مهمتر" است كه تعداد بيشتري را شامل شود (تعداد بيشتري آدم، پول و هر چيز ديگري) مثلاً اگر تعداد 700 هزار نفر در اعتراض به روند پيش خريد و پيش فروش خانه در مريخ يا ماه تجمع كنند، مطمئناً شرق و همشهري و جام جم و كيهان و ... (كه همه و همه ذاتي مشترك دارند) با آب و تابي به مسئله ميپردازند كه گوئي انقلابي در شرف وقوع است اما همين چند روز پيش كه 600-700 نفر در پارك لاله جمع شده بودند تا از حق مسلم كودكان كار و خيابان دفاع كنند به علت "بياهميتي" خبر "بازتابي" از آن در رسانههاي عمومي ديده نشد. حالا ميتوان تيزهوشي مكلوهان را به صورتي واضح ديد: "رسانه" پيام است: رسانهاي عمومي: پيامي عمومي. مخاطب پيام با رسانه متولد ميشود و با رسانه نيز ميميرد. رسانه به بهانهي "اطلاعرساني" هر ارزشي را مسخ كرده و هنجارهاي خود را جاري ميكند: خارج از اين ميدان "اهميت" و "ارزش" وجود ندارد و داخل اين ميدان اين "رسانه" است كه ارزشگذار پيام است: رسانه ارزش است. ارزشي كه ريشه در طمع سرمايهداري، جنون خبرسازي و وانمائي واقعيت، خواست خنثيسازي و منفعلسازي هر چيزي و تهي كردن تمام معنا، دارد. (شايد بعداً به اين قضيه بيشتر پرداختم)