<body>

سرشک

وقتی که خود را باز یافتم، دیدم تمام جاده ها از من آغاز میشوند. 

Wednesday, August 16, 2006

8:41 AM - تصوير - مؤلف


(Eye function)


چشم به خاطر عدسي، سطح براق مردمك و شبكيه در نهايت چون يك آينه عمل مي‌كند، و اين يعني (در يك تحليل سطحيِ علمي) چشم چيزي براي انتشار نمي‌تواند داشته باشد و تنها مي تواند بازتاب دهد و منعكس كند: نورها، رنگ‌ها، تشعشعات و غيره را...يادم مي‌آيد سالها پيش مصاحبه‌اي از كيومرث منشي‌زاده (شاعر رياضيات) مي‌خوندم كه با همين استدلال پنبه‌ي عشق و عاشقي و چشمِ ناوك‌انداز يار را زده بود...كه البته آن موقع خيلي هم پسنديدم.
باري! به هر حال من فكر مي‌كنم كه چشم مهمتر از آنكه بتواند چيزي را منتشر كند (از خود ساطع كند) منعكس كننده‌ي انوار بيرون است. و عاشق در واقع تهي بودن چشم معشوق را به خاطر لبريز بودن و سرشار بودن خود نمي‌بيند. يا آن چيزي را در آن مي‌بيند كه خود خواسته يا بوده است. از همين رو چشم‌ها (به نظر من!) چندان قابل توجه نيستند.
اما! دست‌ها! نوازنده، پذيرا، گرم، پوشيده از پوست...با آن خطوط منحصر به فرد شان! با خشونتي كه ضدِ خيال ايدآليستي چشم‌ها ست...سرد، زبر، واقعي! خيلي نمي‌توانم در اين مورد حرفي بزنم. فقط اينكه مدت‌ها ست كه به عنوان يك پروژه، عكاسي از دست و دست‌ها را مد نظر دارم و هر وقت فرصتي پيش آمده، عكسي گرفته ام. اما هنوز به طور جدي شروع نكرده ام (كي شروع خواهم كرد، نمي‌دانم!).

* عكسها همگي با Lumix DMC-LZ1 گرفته شده.


Anonymous Anonymous said...

تو نمی دانی آن چه که از چشم ساطع می شود تا کجای آدم فرو می رود. تو نمی دانی . من هم تا این حد نمی دانستم. البته دست و حتا پای زنان و کودکان طعم عسل می دهد و لمس شان خیلی لذت بخش است. تو اما نمی دانی نگاه تا چه حد چیش می رود و چه سنگینی و حرارتی دارد. سنگین نشدی و داغ تا بدانی  


Anonymous Anonymous said...

دقیقن طعم عسل می دهند  


Post a Comment

© Sereshk 2005 - Powered for Blogger by Blogger Templates