
تركيببندي اين عكس را بسيار ميپسندم. تيركهاي عمودي از جائي كه كمتر انتظار ميرود شروع ميشوند (چپ-پائين) و ادامهي آنها تا بينهايتِ عكس ميرود. اما خط سير تيركها مناسب آنچه كه چشم ار بنوازد نيست. در ضمن عكس به دو قسمت تقسيم ميشود: و من به عنوان بيننده در همين گوشهي راست-پائين محصور ميشوم. اما بين تيركها نه سيم خارداري هست و نه سيم توري و نه هيچ چيز ديگري. پس اين احساس جدا شدن و دور افتادن براي چيست؟
اولين تيرك كجاست؟ دوست داشتم بگويم اولين تيرك، هماني است كه در تصوير بزرگترين اندازه را دارد و به گوشهي چپ-پائين تصوير نزديك است، اما نميشود. كادر طوري بسته شده كه گوئي تيرك ديگري قبل از اين تيرك وجود داشته و شايد آن ديگري كه چشم دائم به دنبال آن ميگردد بيرون از كادر افتاده و جائي در نزديكي منِ بيننده است. و شايد اين زنجيرهي تيركها تا بينهايت واقعيت (خيالات بيننده) ادامه داشته باشد. شايد اندك دلهره خاصي كه با ديدن اين عكس در من ايجاد ميشود، به همين دليل باشد.
كل فضاي عكس با آن مه بالاي كوهها و زمين (كه اگر دقت كني خيس است) سرد و خيس به نظر ميرسد.
تمام عناصر بصري تصوير در آن قسمت ديگر هستند، جائي كه من نميتوانم (يا نميخواهم) به آنها نزديك شوم. كليساي سفيد در متن سبزِ نمزدهي تصوير شايد جاي مناسبي براي اندكي نشستن، گرم شدن، استراحت كردن يا حتي زانو زدن باشد. اما باروي بلند ساختمان كليسا دقيقا برابر اولين تيرك (منظور همان تيركي است كه در عكس از همه بزرگتر است، اما گفتيم كه اولين تيرك شايد ندانيم كجاست) است و همين امر سبب ميشود اين تركيببندي مرموزتر باشد. چه تناسبي بين آن باروي بلند كه در آن دورترها واقع شده و تيركها وجود دارد. آن بارو نيز گوئي نمايندهي همين تيركها در دورترها است. اين تركيببندي شايد بيشتر در نقاشيها موجود باشد، اين تناسب عجيب كه دور را در نزديك و نزديك را در دور تداعي ميكند.
و كوهها كه موجسان در طلاتم به نظر ميرسند، اما با آن منحنيهاي نرم و زيبا و آن جنگلهاي انبوه، هوس من را بر ميانگيزند كه در آنها گم شوم. اما من شايد نتوانم چرا كه اينور تيركهاي بينهايت-تا-بينهايت هستم.
و همين است كه خيال مجال و فرصت مييابد تا هر كجا كه ميخواهد برود.
اين عكس خيلي خيالانگيز است.
رولان بارت در اتاق روشن نوشته بود كه عكس منظره بايد كه زيستني باشد، نه ديدني. و اين عكس شايد به جاي ديدني، خيالانگيز باشد و مگر زيستن را چقدر از خيال ورزيدن ميتوان جاد كرد؟
عكس را با دوربين EOS 30، لنز Canon 28-105 mm f/3.5-4.5 USM و فيلم Fuji Sensia RM 200 گرفته ام.
محل عكس: نزديكيهاي قلعهي معروف Neuschwanstein (يكي از محلهاي زندگي لودويگ دوم) در حواليهاي Füssen در مرز آلمان و اتريش.
اين عكس هم مانند بعضي ديگر از عكسهاي سفر به مونيخ به آيداي عزيز تقديم ميشود.