«...نگاهي به برخي از روزنامه هاي زنجيره اي دوران اصلاحات بيندازيد. رد پاي بسياري از عوامل آمريكا در فاز نظامي را به وضوح مي بينيد، تروريست هاي آدمكش و مزدوران ارتش بعث، حالا در لباس دموكرات و آزاديخواه و ضد خشونت! به ميدان آمده اند، منوچهر هزارخاني، بابك اميرخسروي، محسن حيدريان، باقرزاده، فريدون گيلاني، ميرزاآقا عسكر ماني، غلامحسين ساعدي، نجف دريابندري،....»
هه!هه! هه! بعله! يعني شريعتمداري حتي به روي خودش هم نياورده که غلامحسين ساعدي سال 1364 فوت کرده و آن موقع که وي درباره سياست, دربارهي تاريخ مشروطه, دربارهي سلطهي امپراتوري امپرياليسم, دربارهي فقر و جهل و دستنگي و دلتنگي مردم مينوشته و بسياري از آنها را در مطب خود به رايگان معاينه ميکرده و پول دارو آنها را نيز ميپرداخته, جناب شريعتمداري در پشت پدرش هم نبوده هنوز(البته معلوم نيست کدام پدرش)! يعني آن موقع همين شريعتمداري ابله و مريدان و دار و دستهاش هنوز نميدانستند که دولت چيست و اصلاحات چيست تا بخواهند ننگ آن را بر سر نام کسي بزند که (به نظر خيلي از اهل فن) بزرگترين نمايشنامهنويس معاصر ايران است و هنوز که نوشتههايش را ميخواني درد مستقيم و مهلکي تمام جانت را فرا ميگيرد: درد جهل و فقر مردم اين سرزمين! عزیزی که با زبان و روایت بینظیر خود بسیار از تاریکیهای تاریخ معاصر را با تکیه بر روشنایی انسانی خویش روشن کرد. بزرگی که از درد مردم, درد میکشید.
آقاي شريعتمداري! اگر حرامزاده هستي, اگر دروغ و تهمت جز لاينفک زبانات است, اگر مادرت ادب و فرهنگ یادت نداده, اگر تاريخ را وارونه به حلق انتران مريد و کشته و مردهات ميکني, اگر به گوزین با سر علاقهمندی, بدان که جوابي در خور هم وجود دارد تا بر سرت کوفته شود!
Labels: politics
4 comments:
said...
said...
شريعتمداري فلکهي گه مغز خود را باز کرده و به زمين و زمان تهمت جاسوسي و خيانت زده
این عبارت را بار ها در ذهن ام تکرار کرده بودم و حالا تو آن را نوشته یی. و غلام حسین ساعدی را خیلی دوست دارم و خیلی دوست دارم و امثال این شریعت مداری های پهن مغز هیچج گاه ارزش هنر مندان را نمی کاهند و قربان ات
Nilgoon said...
salam, gom et karde boodam , khoobi ?
said...
salam sereshk Xubi?chi shodi? Xeyli vaghte nisti?